مسلم بیگ زاده

مسلم بیگ زاده

دفتر انشای من...
مسلم بیگ زاده

مسلم بیگ زاده

دفتر انشای من...

چشم‌هایش

رمان چشمهایش داستان یک زن است. زنی که خود در گفتگویی طولانی به محاکمه خود بر می خیزد و طوفان زندگیش که خود و بسیاری را برباد داده به تصویر می کشد.ظاهر سیاسی اثر شاید فقط پیراهنی بر داستان اصلی است که به کاوش در ذهن و روان فرنگیس می پردازد. مدیر مدرسه نقاشی که به دنبال راز چشمهای آخرین تصویر استادی می گردد، حال فقط ابزاری برای عقده گشایی زن می شود. زنی که فرشته و شیطان را یکجا با هم در وجودش دارد ولی قادر به کنترل خود نیست. او چون برگی در تندباد زندگی به هر سوی می رود و خطی بر دلی می اندازد. اما همین دوگانگی و نوسان روحی درد و عیب بزرگ اوست. او عشق را به ابزاری برای انتقام از دنیا به خاطر این ناتوانی می کند و دلهای زیادی را درهم می شکند. او از خود می گریزد و به توهم پناه می برد تا دردش را پنهان سازد. او همه را متهم می کند اما خود متهم ردیف اول است. تابلو همچون سند جرمش بر روحش سنگینی می کند و او را از هم می درد و این بهانه ای برای نابودی آن است اما در پایان گفتگو با مدیر او در می یابد حتی با نابودی این تابلو چشمهای واقعی که سند اصلی است باقیست و درد او پایان ناپذیر می نماید.


نویسنده به خوبی از حاشیه روی و تحلیل سیاسی بی مورد وقایع گذشته و کنه داستان را ارائه داده است. هرچند شاید اگر داستان را بدور از بعضی فضاها و تاریخها در فضایی بی زمان ارائه می کرد کار بهتر هم از آب در می آمد. اما این چیزی از ارزش یک اثر مهم و مؤثر داستانی که در تاریخ ادبیات معاصر جایگاهی بزرگ دارد نمی کاهد.

نویسنده بخوبی و زیبایی داستان را با الهامی عمیق از اثر ماندگار و بیبدیل اسکار وایلد یعنی تصویر دوریان گری و با همان واکاوی روحی و همان زبان ساده اما سلیس و همان شخصیت پردازی دقیق اما ملموس به تصویر کشیده است. نویسنده در بخشهایی که در فرانسه می گذرد کاملاً تحت تأثیر و ملهم از آثار نویسندگان مهم دهه های پنجاه و شصت فرانسه که به نوعی موج نوی ادبیات فرانسه بودند قرار دارد. البته فضاهای ایرانی اثر هم بسیار به سبک خاصی که در دهه سی و چهل شمسی با آثار نویسندگانی چون هدایت، آل احمد، ساعدی، دانشور، چوبک و گلشیری و در دهه های بعد با نویسندگانی چون احمد محمود و مدرس صادقی ادامه یافت تناسب دارد.

پ.ن: چند ماه پیش، یه مطلب نوشتم که تو اون پست آهنگ قدیمی (سال 1358) سیاوش قمیشی، فرنگیس رو گذاشتم. یکی از دوستان تو نظراتش (کامنتاش) اشاره‌ای به این رمان زیبا و خواندنی کردند.
منم تصمیم گرفتم یه پست از پستام رو به این رمان اختصاص بدم، اما با یه سد به این هوا برخوردم، اونم فیلترین بود. در کل یه جورایی بی‌خیالش شدم.
اما بالاخره امروز با عبور از این سد تونستم یه سری مطلب و همچنین کتابش رو گیر بیارم.
گذاشتم تو هاست خودم، هم فیلتر نیست و هم اینکه راحت‌تر دانلود میشه.
می‌تونید این رمان رو تو دو بخش (بخش اول و بخش دوم) دانلود کنید.

لینک دانلود کتاب چشم‌هایش / نویسنده بزرگ علوی