پریشب پسرداییم زنگ زد و گفت که امشب فوتبال داریم و حتماً باید بیایی ولی نباید به کسی بگی
منم رفتم و دیدم که بازی دوستانه نبود و مسابقه نیمه رسمی بود، واسه این گفته بودن به کسی نگو تا بازیکنای ضعیفترمون نیان.
ما 5+1 نفر بودیم که من به خاطر اضافه وزنم (90+) دروازه بان بودم و بقیه بازیکنا همشون مهاجم بودن!
خلاصه بازی ما شده بود یه چیزایی تو مایه های مدیریت به سبک ایرانی که تو وبلاگم موجوده!
آخرش هم با 8 گل اختلاف باختیم چون پستی به عنوان بازیکن وسط و مدافع تو تیم ما وجود نداشت!
البته ما یه فرق اساسی با این قضیه مدیریت به سبک ایرانی داشتیم، اونم اینکه خودمون با خودمون مشکل داشتیم و همش سر هم داد می زدیم!
صبحش (ساعت 10 قبل از ظهر) که از خواب بیدار شدم دیدم حاجیه خانوم پیراهن ورزشیم رو داغون کرده بود، نمیدونم تو ماشین لباسشویی چی گذاشته بود که مارک و شماره هاش سوخته بود... بگذریم، با این اوضاع فکر کردم بهتره برم سرکار (آخه قرار نبود برم سر کار) همین که رفتم لباسام رو بپوشم یه چیزی نظرم رو جلب کرد. یه یادداشت
! حاجیه خانوم می خواستن برن مراسم عروسی!
تنها سرنخ علت خراب کردن پیراهن ورزشیم پیدا شد! اما جرأت اعــتراض نداشتم چون می دونستم سـ..ــرکوب میشم
خلاصه اوضاع یه جورایی پیش می رفت که من دیگه نرم فوتبال، آخه بعدش بهم گفتن دیگه نریم (آخه با این وضع، نریم بهتره) تا دیگه ضایع نشیم!
خلاصه موقتاً من از دنیای فوتبال خداحافظی کردم
اینم همون سرنخیه که گفتم
نمیدونم چرا بعضی ها اینهمه غر میزنند که کرایه خونه ها گرون شده. شما بگید... گرونیه؟!
حالا گیریم یکم هم در اثر شایعه پراکنی بعضیها گرون شده باشه، پس تسهیلات بانکی رو واسه چی گذاشتن؟
خوب قد پولتون جا گیر میاد دیگه...تو خیابون که نمیمونید.
حالا اتاق هم که نداشت...دلتون باید بزرگ باشه
کرایش هم که اونقدرها زیاد نیست..کار کنید جور میشه.
بریز و بپاشم دیگه باید یاد بگیرید بگذارید کنار...کمی صرفه جویی کنید.
یکم بیشتر...
یکم دیگه...
آهااااااا...دیدید گفتم مشکلی نیست
اصلا واسه چی قیافه بدبخت بیچاره ها رو به خودتون گرفتید؟ دیدید که کرایه هم براحتی جور شد.
دیگه چی میگین؟
---- سیاوش قمیشی / آلبوم فرنگیس / فرنگیس / 1356 ----
هیچم خبر از هیچ مقامی نفرستاد
----------------- شهرام زندی / قلب طلایی / دلدار ---------------
برای دانلود لطفا کلیک کنید
تادل بیدارمن،
شد آشنای نیمه شب
خاطری، چون صبح دارم،
از صفای نیمه شب
در دل شب، دامن دولت به دست آورد، مرا
گنج گوهر یافتم، از گریه های نیمه شب
امشب، منم و بزم خیالم، من و دنیای ملالم
غم شیرین تورا بستایم ای زیبا شب شورانگیز رویا
هستی، شده تصویری ز رویا، عطش دل مانده برجا
مژه برهم بگذارم، ره رویا بسپارم، برود از تن قرارم
می روم، تا کشور خواب، می زنم پر، مست و بی تاب
در فضای بیکران می پرم نرم و سبک سرشار رویا
در شب خاموش من، درد هم آغوش من برخیزد ازجا
سوختم از آتش غم در تب رویای تو
ای تپیده دل، به یادت هر زمان، شیدای تو
جاودان باش ای غمت در قلب شب پندار من
ای فکنده درسکوتم، یاد تو غوغای تو
افسوس، گل امیدم تو بودی، دل تنهایم ربودی
به جدایی دل دادی، نکنی از من یادی، غم خود بر من نهادی
هستی، شده تصویری ز رویا، عطش دل مانده برجا
غم این تنها بودن، چو تبی می سوزد تن، شب من تنها تر از من
در نگاهم، تا نشینی نقش رویا، آفرینی
روی بال یاد تو، میروم تا آسمان، آزاد و شیدا
ای شب تاریک من، با غم من خو بگیر آرام و تنها
این یکی از قشنگترین
ترانه های مرحوم محمد نوری، صدای ماندگار ایران می باشد.
اغلب ترانه های مرحوم نوری به سبک کلاسیک بوده و این یکی هم از این قائده مستثنی
نیست.
-------------------- دانلود ورژن اصلی و کامل --------------------
محمد نوری
بزم خیال
آلبوم شکوفه های خاطرات
اندازه فایل: 9.52 مگابایت
مدت: 10:09 دقیقه
مگسی را کشتم
نه به این جرم که حیوان پلیدیست، بد، استمگسی را کشتم
مرحوم حسین پناهی
12. ۱روز باقی مانده همان روز تولد شماست. چگونه میتوان در آن روز درس خواند؟
همون طوری که می دونید، این روزا هوا، هوای ماه مهر و رفتن به مدرسه است!
من خودم به شخصه عاشق این روزا بودم و هستم
تو این دفتر انشا، یه مطلب نوشته بودم که در مورد همین روزا بود، البته به زبان طنز و کاریکاتور! اما چون من چند سالی به این بلاگ سر نزده بودم، تمام عکساش فیـ.لتر شده بودند.
واسه همین طبق قولی که به بعضی از دوستام داده بودم، سعی می کنم بیشتر مطالب از دست رفته رو برگردونم تا یه تجدید خاطراتی شده باشه. خودم که خیلی از این پست خوشم می اومد، امیدوارم شما ها هم خوشتون بیاد.
برای مشاهد پست پانزدهم من ... (روزهای مدرسه) کلیک کنید