مسلم بیگ زاده

مسلم بیگ زاده

دفتر انشای من...
مسلم بیگ زاده

مسلم بیگ زاده

دفتر انشای من...

یک نفر...

تو مدرسه که بودم؛

برای اینکه انگیزه بیشتری برای گوش دادن به درسامون داشته باشیم؛ 

معلممون همیشه بهمون می گفت:

اگه یک روز یکی تو خیابون جلوتون رو بگیره و بگه جلگه چیست؟ شما چه جوابی بهش می دین؟

اگه بلد نباشین، خب خجالت می کشین که این همه درس خوندین و بی فایده!

همیشه هم موقع درس دادن این مثالش بود.

مثلاً می گفت:

اگه تو خیابون، یه نفر ازتون پرسید پنج ضربدر چهار میشه چندتا؛ شما باید بدونید و بهش بگین بیست تا میشه.



حالا نزدیک پانزده پاییز از اون روزها گذشته و من منتظرم...

منتظرم اون یک نفر بیاد و به سوالاش جواب بدم!

اما هنوز نیومده!

خیلی دلم برای معلمم تنگ شده.

دوست دارم ببینمش و بهش بگم، اون یک نفر نیومد.


پ.ن: اسم معلمم آقای ملک میرزایی بودش

        اگه خودش اومد اینجا یا شخصی که خبری ازش داره، اینجا نشانی یا تلفنی ازش جا بذاره.

نظرات 11 + ارسال نظر
رسول رضایی پنج‌شنبه 4 مهر 1392 ساعت 01:41 ق.ظ http://www.rasoul-rezaei.mihanblog.com

سلام
تنهایی پرهیاهو بعد از دوماه به روز شد
با احترام دعوتید[گل]

Amin جمعه 18 مرداد 1392 ساعت 10:24 ب.ظ http://koocholoamin.blogsky.com

راستی نمیدونستم دومین گرفتی
مبارکا باشه

Amin جمعه 18 مرداد 1392 ساعت 10:23 ب.ظ http://koocholoamin.blogsky.com

آره یادش به خیر به ما هم همین چیزا رو میگفتن
اون روزا یه چالش بزرگ برای من این بود که نکنه چیزایی که بلدم رو یادم بره یه روز یکی بیاد ازم یه سوال بپرسه نتونم جواب بدم!
قشنگ نوشتی مسلم

VN!W پنج‌شنبه 17 مرداد 1392 ساعت 04:24 ب.ظ http://review1989.blogsky.com

سلام آقای بیگ زاده
خوبید؟
عیدتون مبارک!
خیلی کم پیدایید؟!! نیستید؟!!
انشاله که سلامت باشید و روزگار را به خوبی بگذرونید.

رسول رضایی چهارشنبه 9 مرداد 1392 ساعت 02:48 ب.ظ http://www.rasoul-rezaei.mihanblog.com

سلام مسلم جان
با احترام به پیوندهام پیوستید
سپاس گزارم تارنمای حقیر رو قابل دونستید و آمدید
لطفا اگه منو لایق دونستید و لینک کردید با اسم خودم یعنی رسول رضایی لینک کنید
بسیار ممنونم

اندکی صبر... سه‌شنبه 8 مرداد 1392 ساعت 10:29 ب.ظ http://sahar1362.blogfa.com

سلام...
چه جالب؟؟؟؟

پرتو پاژنگ سه‌شنبه 8 مرداد 1392 ساعت 07:16 ب.ظ http://parto67.blogfa.com

ما تو دانشگاه شیراز آمار خوندیم. یه روز استادمون اومد بهمون گفت تو تاکسی راننده ازم پرسید چکاره ای؟ گفتم استاد دانشگاه. گفت چی خوندی؟ گفتم آمار! گفت چندساله دوره ش؟ گفتم دکترا دارم. یازده سال درس خوندم!راننده گفت هووووووووووو! یه همه پرسی اینهمه بدبختی کشیدن داره؟
اگه معلمتون رو دیدید بهش بگید یکی هم که پیدا میشه و میپرسه عاقبتش میشه این! ملت دکترا رو هم نمیبینن، ما که جای خود داریم

بهروز سپیدنامه سه‌شنبه 8 مرداد 1392 ساعت 03:21 ب.ظ http://sepidnameh.ir

سلام. ممنون از حضورتان
متن زیبایی بود

رسول رضایی شنبه 5 مرداد 1392 ساعت 02:44 ب.ظ http://www.rasoul-rezaei.mihanblog.com

سلام
طرحی تازه مرا به روز کرد
دعوتی به تنهایی پرهیاهو عزیز دل[گل]

ایران دخت جمعه 14 تیر 1392 ساعت 07:01 ب.ظ http://dokhteiran.blogsky.com/

سلام. خوشحالم که بالاخره به روز کردین
منتظر نباشید پیدا نمیشه این یک نفر. چه معلم جالبی داشتید و شما چه دانش آموزای خوبی بودید که باور کرده بودین

دوقلوها یکشنبه 9 تیر 1392 ساعت 06:12 ب.ظ

سلام..
چه جالب معلمتنون خوب چیزی گفته...که شمارا مجبور کنه...
حالا درسته ماتوخیابون نپرسیدیم ولی الان یه سوال..جلگه چیست؟؟:))

انشالله معلمتون سلامت باشن

بین راه مدرسه و خونمون یه دونه پمپ بنزین بود و من همیشه احساس می کردم اون یک نفر اونجا جلومو می گیره.
همیشه خودمو برای حاضر جوابی آماده کرده بودم؛ اما ...
ان‌شاالله...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد