مسلم بیگ زاده

مسلم بیگ زاده

دفتر انشای من...
مسلم بیگ زاده

مسلم بیگ زاده

دفتر انشای من...

پست هفدهم ...

با سلام خدمت دوستان 

امروز می خوام درباره یه موضعی صحبت کنم که خیلی وقته می خواستم بگم ، ولی به دلایلی نمی شد

بدون هیچ مقدمه ای شروع میکنم ؛

کارشناسا میگن :

در بین حیوانات ، گوسفندها از یک جهت به انسانها شباهت زیادی دارند

گوسفندها ، مثل انسانها عاشق جفتشون میشن

و اگه ازجفتشون دور باشن ، دلتنگ میشن  . و اگه از دستش بدن افسرده میشن

جالبتر هم اینه که مثل بیشتر آدما بعد از چند وقت افسردگی عشقشون رو فراموش میکنن

و میرن سراغ یکی دیگه.

 

توضیح خودم: حالا تصور کنید که یه گوسفند چطور عاشق میشه ...

من یه چیزایی رو سرهم کردم ... براتون میگم تا استفاده ببرید

 

آقا گوسفنده یه خانم گوسفندی رو تو چراگاه میبینه و یک دل نه  صد دل عاشقش میشه

شبا خوابش نمی بره و همش تو فکرشه .

هر روز میره سر راهش سبز میشه و ...

بالاخره با هم جور میشن و کلی با هم کیف میکنن

از اس.ام.اس بازی گرفته تا ... چت کردن تا نصفه شب

آقا گوسفنده میگه ؛ تو بهترین گوسفند تو چراگاهی و ...

خلاصه هی واسه هم خالی می بندن

تا اینکه یه روز خانم گوسفنده ، آقا گوسفنده رو ترک میکنه و می ره.

گوسفند بیچاره افسردگی میگیره و گوشه نشین میشه

و زیر لباش ترانه دیدی گفتم رو زمزمه میکنه

تا اینکه بعد از چند وقت میگه :

به درک که رفت ... اون لایق من نبود  و میره سراغ گوسفندای دیگه 

تا اینکه با یه گوسفند دیگه آشنا میشه و بهش میگه تو اولین گوسفند و آخرین گوسفند دهکده قلبم  هستی ...

غافل از اینکه یه گوسفند دیگه واسه از دست دادن جفتش داره پرپر میزنه

...و پست شانزدهم

با سلام خدمت دوستان عزیزم

ببخشید که خیلی دیر آپ کردم و کم کم داشتم شماها رو فراموش می کردم

از همه دوستانی که من فراموش نکردن ممونوم ؛ از خانم فاطمه ، آقای محمد  و خیلی های دیگه...

میدونید چند روز از آخرین آپم می گذره ...؟؟!!! من میدونم

دقیقاً چهل و یک روز و شش ساعت و ده دقیقه 

ببخشید عمدی نبود .... دوست داشتم که بیام ولی همین که دیر شد ، دیگه خجالت کشیدم بیام

ولی بالاخره اومدم ...

پستم رو با یه متن جالب از مرحوم حسین پناهی شروع می کنم

 

خاطرات

 

ما چیستیم؟

جُز مولکولهای فعال ذهن ِ زمین ،

که خاطرات کهکشان ها را

مغشوش می کنیم

 

 

خیلی جالبه ... نه !!!!

درباره شما ها ... نمی دونم ...

ولی میدونم که درباره خودم صدق میکنه ...

واقعاً حیفه که این جملات وجود داشته باشن و ما ندونیم

خوبیش اینه که ، مثل آینه ارزش خودمون رو میگه بدون هیچ ریایی

من از همین الآن سعی می کنم فقط یه مولکول فعال نباشم

 

قبل از اینکه پستم  تموم بشه یه اثر دیگه از مرحوم پناهی رو بگم و برم

واسه این یکی توضیحی ندارم

 

 

سکوت

 

چه مهمانان بی دردسری هستند مردگان

نه به دستی ظرفی را چرک میکنند

نه به حرفی دلی را آلوده

تنها به شمعی قانعند

و اندکی سکوت ...